۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قالب شعر» ثبت شده است

باران هوس

من به تنهایی خود مشکوکم
شهر با من سر جنگیدن داشت
هر چه مغلوب شدم پیش دلم
باز هم هیبت یک دشمن داشت
عشق در سینه ام آوار شده
گرد و خاکش به سرم ریخته بود
آن که از لعل لبش سوخت دلم
با لب دیگری آمیخته بود
تنم از بارش یک واژه تر است ...
زیر باران هوس خیس شدم
تو نشانی ز خدا باش و بمان
من که بازیچه ی ابلیس شدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mohammad Pourghasemi

طناب دار

دست از دست زندگی بردار

به کناری برو و خود را با

یک طناب ظریف از جنس

موی معشوقه ات به دار بکش

 

قبل رفتن نگاه کن به خودت

توی آیینه ای پر از زنگار

بعد با یک گلو پر از کینه

رو به عکس خودت هوار بکش

 

چه بدن ها که خام تو بودند

چه رسن ها که دام تو بودند

اهرمن ها که رام تو بودند

گمشو از زندگی کنار بکش

 

راوی قصه ی تو سوزنبان

یک روایت به تلخی انسان

تن خود را به شکل یک ریل و

مرگ را شکل یک قطار یکش

 

آه،ای وای پاره شد دارت

باز هم زندگی گرفتارت

تا کجا رفت روح بیمارت

می رسد کرگت انتظار بکش...

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mohammad Pourghasemi